همیشه میخواستم داستانهای بنویسم.برای آدمهای تنها.درگیر قدرت فانتزی و تصویری بودم.به عنوان نماد کامل خشونت سرکوب شده به وسیلهی ادب منتشر.مبتذلترین نوع در سایتهای به نمایش گذاشته میشود.برای نمونه در یکی از فیلمهای آسیای شرقی،مردی دست در حلقوم زن میکرد و زن عق میزد.دوربین در ریزترین جزئیات زوم میکرد.اما کارگردان و نویسندهی احمق سوال اصلی را بیپاسخ گذاشتند؛چرا نباید زن مرد را،یا مرد زن را ببلعد؟چرا نبلعیدش؟
هرگزچنین احمقهای مادرزادی نمیتوانند درک کنند که یعنی بازگشت به عقب(به شکل تصویری دقت کنید رفقای ).یعنی تولد مع.مثل غذا خوردن و بلعیدن.
من جنایتی که این بازرگانان بیشعور در حق روا داشتهاند را نمیبخشم آلکتو.
پس از افاضات فوق نوبت میرسد به؛
حالا یارُم بیا
دلدارُم بیا
قِر قر توام با «به ما چه»، تا یک روز پس از پایان.
منبع
درباره این سایت